عود یا بربط، یکی از قدیمیترین و پرآوازهترین سازهای موسیقی جهان، ریشهای عمیق در تاریخ موسیقی ایران و فرهنگهای اسلامی دارد. این ساز با عنوان «بربت» در دوره ساسانیان به شکوفایی رسید و پس از اسلام با نام «عود» در سرزمینهای مختلف اسلامی انتشار یافت. موسیقیدانان قدیم ایران، از نخستین متون موسیقی پس از اسلام در قرون سوم و چهارم هجری تا رسالات موسیقی دوره صفوی در قرن یازدهم هجری، به برتری ساز عود نسبت به سازهای دیگر اذعان داشتهاند.
معنی لغوی و منشأ واژه عود
در زبان عربی، واژه "عود" به معنی "چوب" است. بسیاری بر این اعتقادند که این نام به این ساز داده شد تا آن را از بربت ساسانی، که دارای اشتراکات فراوانی با عود بود، متمایز کنند. عود همراه با حرف تعریف «ال» در زبان عربی، العود خوانده میشد که در زبان لاتین حرف «الف» حذف شد و دال آخر آن به «ت» تبدیل گشت و تلفظ آن در زبانهای لاتین به لوت تغییر شکل داد.
منشأ و تاریخچه
با استناد به اسناد مختلف، میتوان گفت که عود ریشه در ساز بربت دوران ساسانی دارد. در منابع تصویری دوران ساسانی، بربت ساسانی نسبت به عود دوره اسلامی، کاسهای کشیدهتر و دستهای بلندتر دارد و دارای چهار زه است. ابو عبد الله محمد بن کاتب خوارزمی از نخستین کسانی است که به پیشینه ساز عود و همریشه بودن آن با بربت ایرانی اشاره میکند. او در کتاب مفاتیحالعلوم این ساز را با نام «بربط» ذکر کرده و گفته است: «و آن عود است، این کلمه فارسی است و اصل آن بربت بوده، یعنی سینه بت (مرغابی)، زیرا شکل این ساز به سینه و گردن مرغابی شباهت دارد».
در دانشنامهی علایی ابن سینا نیز این ساز با نام فارسی بربت آمده است. هرچند در رسالههای اخوانالصفا این ساز «عود» نامیده شده است اما مترجم فارسی این رساله آن را به «بربط» ترجمه کرده است. مسعودی در مروج الذهب داستانی درباره منشأ ساز عود نقل میکند که در متون کهن موسیقی ایران نیز به وفور یافت میشود. بنا بر روایت مسعودی، اولین کسی که عود ساخت لمک بن متوشلخ بن محویل بن عاد بن خنوخ بن قاین بن آدم بود.
جایگاه عود در موسیقی نظری و عملی
فارابی در کتاب موسیقی کبیر فصلی را به «نغمههای طبیعی» اختصاص داده و پس از تشریح نغمات و الحان طبیعی، عود پنج زه را بهترین ساز برای اجرای الحان طبیعی معرفی کرده است. وی نغمات و فواصل طبیعی را بر روی زهها و دستانهای ساز عود تشریح کرده و نغمات طبیعی حاصل از عود را بیشتر از دیگر سازها ذکر میکند. یکی از امتیازهای ساز عود، از نظر فارابی، تولید نغمات بیشتر و فواصل طبیعی موسیقی از این ساز است و وی پس از عود، سازهای نای و رباب، سپس معزفها و تنبورها را ذکر میکند.
پراکندگی و تأثیر عود در فرهنگهای مختلف
ساز عود نه فقط در فرهنگ ایران، بلکه در سراسر پهنه غرب اسلام (فرهنگ عرب، اندلس و ترک) متداول بوده است و از این رو میتوان آن را یک ساز بینالمللی دانست. اینکه فرهنگ ایران یا فرهنگ ملل شرق تحت چه شرایطی و چرا ساز عود را به عنوان برترین ساز برگزیده است، یکی از سؤالات تاریخ موسیقایی ایران به شمار میآید. از عصر صفویه به تدریج شاهد کمرنگ شدن حضور ساز عود در موسیقی ایران و ظهور ساز تار به عنوان اصلیترین ساز در موسیقی دستگاهی قاجار هستیم، اما ساز عود همچنان برتری خود را در فرهنگهای موسیقی عرب و ترکیه که دارای ریشههای مشترک با موسیقی ایران هستند، محفوظ نگه داشته است.
اجزاء تشکیلدهنده عود در رسالات موسیقی قدیم ایران
در متون کهن موسیقی ایران در مورد ساختمان ظاهری ساز عود، نکاتی درباره کاسه ساز، دسته و تعداد زههای آن وجود دارد. برای کاسه ساز واژگانی چون کاسه، شکم و بطن به کار میرفت. خوارزمی کاسه این ساز را به سینه مرغابی تشبیه کرده است. رسالههای اخوان الصفا اولین منابعی هستند که به توصیف ریختشناسی عود، از جمله اندازه و ابعاد ساز و نحوه ساخت آن پرداختهاند. در این رسالهها اطلاعاتی درباره اندازه نسبی اجزای این ساز ارائه شده و گفته شده است که طول ساز باید یک و نیم برابر پهنای آن و عمق کاسه نیز نصف پهنای آن باشد.
توصیف عود در رسالات دیگر
رسالۀ کنزالتحف نیز اطلاعاتی دربارۀ اندازه اجزاء عود و جنس و نوع چوب آن ارائه میدهد. اطلاعات موجود در این رساله دربارۀ اندازه اجزاء عود مشابه اطلاعات موجود در رسالۀ اخوان الصفا است. در این رساله آمده است که طول عود باید به اندازۀ سی و شش انگشت به هم چسبیده یا سه وجب، عرض آن پانزده انگشت و عمقش هفت انگشت و نیم باشد. همچنین در ادامه آمده است که طول عود یک و نیم برابر عرض آن و عمق آن نصف عرض آن باشد و گردن آن که آن را خزینه نیز خوانند چهاریک بالای عود باشد. این نظر مشابه اندازهایی است که در رسالۀ اخوان الصفا آمده است.
انواع عود در تاریخ موسیقی ایران
در متون موسیقی به جا مانده از سازهایی همانند عود ولی در اندازههای مختلف سخن رفته که تأییدی است بر حضور انواع این ساز در اندازههای مختلف. در رسالات عبدالقادر مراغی، چندین ساز از نظر شکل کاسه مشابه ساز عود معرفی شدهاند که میتوان به سازهای طرب الفتح، تحفة العود و شهرود اشاره کرد. کاسه طرب الفتح همچون کاسه عود ولی کوچکتر از آن ذکر شده است. تحفة العود از دیگر سازهایی است که دارای کاسهای مشابه عود عنوان شده با این تفاوت که طول و عرض کاسه نصف عود بوده است. شهرود نیز از جمله سازهایی است که کاسه آن همچون کاسه ساز عود عنوان شده، با این تفاوت که طول آن دو برابر طول عود ذکر شده است.
دستۀ عود
دسته سازهای زهی مقید از جمله عود در منابع مکتوب با نامهای مختلف از جمله عنق یا گردن، دسته، دستج، خزینه و اِبریق ذکر شده است. چوب نازکی که بر روی دستۀ ساز قرار میگرفته، لوح نامیده میشده و در کنز التحف آمده که این لوح چوبی روی دستۀ ساز را از چوبی سخت میساختند. یکی از پرسشهایی که در مورد دستۀ ساز عود مطرح است، دستاندار بودن و یا بدون دستان بودن آن است. فارابی از چسبانده شدن دستانها موازی خرک بر روی دستۀ عود سخن میگوید.
تغییرات و تأثیرات فرهنگی
ساز عود در دورههای مختلف تاریخی دستخوش تغییرات زیادی شده و تأثیرات فرهنگی زیادی را به خود دیده است. این ساز نه تنها در موسیقی ایران بلکه در موسیقی جهان اسلام و فرهنگهای مختلفی که با فرهنگ ایرانی و اسلامی تعامل داشتهاند، نقش بسیار مهمی ایفا کرده است.
به طور کلی، تاریخچه ساز عود نمایانگر تحولات فرهنگی و موسیقایی مهمی است که از دوره ساسانیان تا دوران اسلامی و حتی تا به امروز ادامه داشته است. این ساز با تاریخچه غنی و پر فراز و نشیب خود، همچنان یکی از مهمترین سازهای موسیقی در فرهنگهای مختلف جهان است.